او با جنجالهای حاشیهای- که این چندساله در غزل، بیش از هر زمینهای از زمینههای شعر معاصر شاهدش بودهایم- کاری ندارد؛ چرا که خلیل عمرانی این اخلاق را بهخوبی به او و دیگر شاعران جوان در «نسل مروارید» آموخته است.
در نگاه اول به «صدفهای لال» سمنانی را شاعری مییابیم که با جریانهای سنتی و معاصر ادبیات ایران آشناست. این شناخت، در مجموعه شعری که او 6سال پیش (بیستویکسالگی) با عنوان «چند ردپا از من» منتشر کرده بود هم به چشم میآمد، اما «صدفهای لال» آرامآرام بلوغ شاعر را به رخ مخاطب میکشد.
هفته گذشته، نشست ماه فرهنگسرای رازی به بررسی «صدفهای لال»سروده سید وحید سمنانی اختصاص یافت.
محمدرضا شالبافان- اولین منتقد این نشست- سخن خود را چنین آغاز کرد: تقریبا در هیچ جای این مجموعه شعر با ضعف تالیف، ناتوانی ردیف و قافیه، حشو و اضافهگویی برای پرکردن وزن یا چیزی از جنس این مشکلات مواجه نیستیم. شاعر بهخوبی میداند که چه چیز را چگونه بگوید؛ اما آیا در ادبیات امروز، این برای شاعر کافی است؟او افزود: ابتدای ورود به کتاب اندکی تعجب میکنیم، چراکه شاید برای اولین بار، با سمنانی سپیدسرا- آن هم ابتدای مجموعه برخورد- میکنیم.«از دهان دورهگردها» فصل نوسرودههای شاعر است که بیش از هر چیز بر مبنای آشنایی شاعر با تکنیک قدیمی اما کلیشهنشده «ضربه پایانی» طرحهایی را در خود جا داده که در مجموع قابلقبولند.
شالبافان ادامه داد: جریانهای امروز غزل، از غزل متفاوت و پستمدرن گرفته تا غزل فرم، همه متاثر از موجهای 3دهه اخیر غزل فارسی هستند؛ اگرچه تفاوتهای بنیادین در جهانبینی شاعران این جریانها، این تاثیرات را تا حد زیادی بپوشاند. شعر سمنانی هم مانند تمام همنسلان او از این قانون مستثنا نیست اما به واسطه صداقت شاعر هیچ تلاشی برای پنهانکردن این تاثرات صورت نگرفته و خود شاعر دست خود را در معرفی سرچشمههای ادبیاش رو میکند.
شالبافان همچنین گفت: مهمترین آبشخور ادبی غزلهای سمنانی، جریان غزلهای عاشقانه اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 است که بهمنی و منزوی را میشود نمایندگان اصلی آن به شمار آورد؛ با این تفاوت که عاشقانههای سمنانی با احتیاط خاصی، نجیب، سربهزیر و صدالبته بهوضوح زمینیاند.
او افزود: سمنانی معمولا در شعرهای دفاع مقدس خود به شعر اعتراض نزدیک میشود و تلاش میکند با این نگاه، شعر خود را از برخوردهای کلیشهای شاعران دوران صلح با موضوع دفاع مقدس نجات دهد که معمولا در این راه موفق است.
او سخن خود را چنین پایان داد: سمنانی دریافته که بیت آغازین در تاثیرگذاری غزل بر ذهن هر نوع مخاطبی اهمیتی بسزا دارد و در این مسیر معمولا غزلهای خود را با شاهبیت غزل خود آغاز میکند.
ابک دولتی- دیگر منتقد این نشست- گفت: روانپریشی و آشفتگیهایی که در شعر بسیاری از جوانان امروز به چشم میخورد در «صدفهای لال» نیست و با شاعری مواجهیم که بهدنبال هیچ جریانی به راه نیفتاده است و با سلیقه و ذوق خود به سمت روشنایی و زیبایی گام برمیدارد.
او افزود: حشو در نقاط متعددی از صدفهای لال بهوضوح به چشم میآید؛ گاهی کلمات مترادف در کنار هم آمدهاند و میتوان در بعضی از بیتها، کلماتی را بدون خدشهدار شدن بیت، از ساختار جمله خارج کرد.
دولتی ادامه داد: بافت افقی بیتها گاهی آنقدر ضعیف است که بهسختی میتوان ارتباط دو مصراع را دریافت و گاهی اصولا دو مصراع با هم ارتباطی ندارند. از طرف دیگر در کنار تکرار بیش از حد بعضی از کلمات مانند واژه «غزل»، در بعضی از شعرها معنا در حد انتقال به مخاطب پرورده نشده است یا دستکم معنا بهصورت ناقص منتقل میشود.
دولتی در پایان ضمن اشاره به حضور مفاهیم تکراری و نخنما شده در اشعار سمنانی گفت: این مشکلات زیربنایی آنقدر مخاطب را میآزارد که جایی برای توجه به معانی و زیرساختهای روانشناختی اثر باقی نمیگذارد.
مهرداد نصرتی- دیگر سخنران این نشست- گفت: هنر، تقلید را برنمیتابد و شعرهای سمنانی تا حد زیادی تحتتأثیر خلیل عمرانی است.
او افزود: شعرهای سمنانی در حالوهوای ذهنی- زبانی دهه60 اتفاق میافتد و به همین دلیل از یکسری کلیشهها فراتر نمیرود؛ از جمله اینکه او تعهد ادبی خود را با کلماتی چون «چفیه» و مانند آن نشان دهد.
نصرتی همچنین گفت: هرچه آثار سپید کتاب کوتاهترند، موفقتراز آب درآمدهاند اما شعرهای سپید طولانیتر اکثرا به شعارزدگی دچار شدهاند.
او در پایان گفت: «صدفهای لال» مرا جلب کرد چراکه در آن با آثاری مواجه شدم که مابهازاهای حسی ملموسی را به مخاطب هدیه میکنند؛ شعرهایی که آن سویشان مشخص است.
محمد سعید میرزایی در انتهای این نشست با انتقاد از سیاستگذاری جریانهای ادبی کشور گفت: ذوقهای متوسطی جریانات ادبی کشور را به دست گرفتهاند و به همین واسطه جریانات ادبی کشور سردرگم است.او درباره این مجموعه گفت: در مجموعه «صدفهای لال» شاعر با کهنالگوهایی درگیر است که بخشی از آن با نمادهای عمومی سروکار دارد و باید مورد بازخوانی قرار بگیرد. او در برخورد با این کهنالگوها معمولا مرعوب است؛ حال آنکه شاعران بزرگ معمولا با این کهنالگوها در افتادهاند.
میرزایی افزود: در شعرهای این مجموعه شاهد نمادهای تکراری هستیم و گاهی تقلید و محاکات نیز در شعرها به چشم میآید؛ هرچند ممکن است این اتفاق ناخودآگاهانه باشد.
او در پایان گفت: شعرهای این مجموعه از نظر موسیقایی زیبا و روانند و این نشان از آگاهی و ذوق سرشار شاعر دارد.